هفت آسمان *)

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

می‌نویسم یادگاری
تا بماند روزگاری

گر نمانم روزگاری
این بماند یادگاری

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

گزارشی از یک شب رصدی، اصلاح میکنم روز رصدی!

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۹، ۰۹:۱۳ ب.ظ
سلام

همینطوری که خیلی هاتون میدونستین و خیلی هاتون هم نمیدونستین امروز یعنی 14 دی ماه سال 1389 خورشید گرفتگی جزئی رخ داد که خوشبختانه این پدیده زیبای نجومی در ایران هم قابل مشاهده بود.

از صبح طی دعوت یکی از دوستان شال و کلاه کردیم (البته نه شال و نه کلاه هیشکدوم رو بر نداشتم :D) رفتیم به سمت پارک ساعی که از قبل برای این "روز" رصدی مشخص کرده بودیم!
وقتی از بخش های شلوغ و پر دود تهران گذشتیم به پارک بزرگ ساعی رسیدیم، تلسکوپ، دوربین عکاسی، لپ تاپ و سایر وسایل رو برداشتیم و رفتیم به سمت پارک که سایر دوستانی که قرار بود بیان هم اونجا منتظر ما بودن.
همگی راه افتادیم رفتیم تو پارک تا یه منطقه مناسب برای رصد خورشید پیدا کنیم ولی چون تو پارک درخت زیاد بود و از شانس لهیده ما درخت هاش همه بلند(!) نمیشد جای مناسب یافت کرد تا اینکه تصمیم گرفتیم بریم به مرتفع ترین بخش پارک!
حالا تصور کنین این همه بار و بندیل بهمون آویزونه میخوایم بریم کوه نوردی (البته به پله نوردی بیشتر شبیه بود)!
رفتیم به بخش مرتفع تر پارک وسایل رو ریختیم زمین و شروع کردیم بهم وصل کردن اجزای ادوات رصدی، نمیدونم تا حالا با تلسکوپ کار کردین یا نه ولی خیلی تیکه تیکه هست و همش هم قطعات ریز و گرون قیمت!
خلاصه یه ساعتی درگیر بهم وصل کردن تلسکوپ و آماده کردن دوربین های عکاسی و لپ تاپ ها بودیم، ساعت نزدیک های یازده بود و هنوز برای رصد وقت داشتیم، بعضی از دوستان که زیادی ذوق عکاسی داشتن خودکشی کردن با این دوربین بدبخت!
از سنگ های روی زمین گرفته تا برگ درخت ها شروع کردن به عکس انداختن!
من و دو نفر از بچه ها موندیم کنار وسایل و بقیه رفتن از طبیعت پارک برای عکس برداری استفاده کنن، تقریبا ساعت یازده و ربع بود که یادمون افتاد ساعت 11:20 کسوف شروع میشه و در به در دنبال فیلتر میگشتیم!
آخه بخاطر شدت زیاد نور خورشید نمیشد مستقیم به خورشید نگاه کرد و حتی با عینک دودی هم نمیشد به خورشید نگاه کرد، مخصوصا با تلسکوپ که دیدن خورشید بدون فیلتر خیلی خیلی خطرناکه، عین این میمونه یه ذره بین خیلی گنده رو بگیری جلوی خورشید!
نهایت فیلتر رو پیدا کردیم و شروع کردیم با فیلتر به خورشید نگاه کردن، منظره بسیار زیبایی بود که امیدوارم شماهم تجربه کرده باشین.
هرکاری کردیم نتونستیم تلسکوپ رو راه بندازیم (چون ما صاحبش نبودیم که ازش سر در بیاریم :D) و با یدونه دوربین عکاسی باقی مونده شروع کردیم به عکس برداری از خورشید، بعد از چند دقیقه بقیه دوستان هم که رفته بودن عکس بازی اومدن و شروع کردن به مشاهده پدیده زیبای کسوف.
به دلیل نداشتن چسب نمیشد فیلتر رو روی تلسکوپ نصب کرد و نهایت به سختی فیلتر رو روی تلسکوپ نصب کردیم (با چسب زخم!!!) ولی به دلیل برخی مشکلات که یکیش شدت زیاد نور خورشید بود نمیشد راحت تلسکوپ رو تنظیم کرد، البته بعد از یه ساعت تلاش فهمیدیم که چشمی مخصوص خورشید تو جعبه تلسکوپ بود و نیاز نبود فیلتر اضافی روش نصب کنیم!!!
حدود ساعت یه ربع به دوازده بود و داشتیم نزدیک میشدیم به زمان اوج کسوف، چشمی مخصوص خورشید روی تلسکوپ نصب کردیم و تلسکوپ رو روی خورشید ثابت کردیم، فیلتر رو هم روی دوربین عکاسی نصب کردیم که از خورشید عکس برداری کنیم، وقتی داشتیم عکس برداری میکردیم از این پدیده زیبا دیدیم سایر مردم هم مشتاق دیدن کسوف هستن و میخواستن با تلسکوپ به خورشید نگاه کنن.
بعد از کلی تلاش تازه فهمیدیم چجوری میشه تنظیمات دوربین عکاسی رو آماده عکس برداری از خورشید کرد و نهایت شروع کردیم چپ و راست عکس گرفتن از خورشید!
تو این مدت چندباری تیکه های ابری اومد جلوی خورشید که کلا کاسه و کوزه ما رو بهم ریخت ولی بخاطر صاف بودن هوای تهران میشد خیلی خوب این پدیده رو رصد کرد، ساعتی گذشت و کم کم به پایان زمان کسوف نزدیک میشدیم و که دوباره بازار داغ عکاسی اینبار عکاسی از سایه بازی رونق گرفت (!)
به دلیل اینکه در زمستون زاویه خورشید با زمین زیاد میشه، سایه ها بلندتر میشن و میشه عکس های جالبی رو خلق کرد، از درست کردن میز و صندلی گرفته تا پرنده و حیون با سایه!
نهایت که دیگه خیلی خسته هم شده بودیم، تصمیم شد بریم ناهار و برگردیم خونه.

برخی از عکس های گرفته شده امروز:



















































































موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۱۴
محمد محرم پور

نظرات  (۹)

سلام
اتفاقا امروز فکر میکردم که شما در حال رصد باشین

قشنگ بود

خسته نباشین
سلام.....بالاخره به این نتیجه رسیدم که وبلاگ بزنم....اما خیلی خوشحال نشین یا شایدم ناراحت نشین....آخه قرار نیست من تو این وبلاگ مطلب بنویسم.....اسمشو گذاشتم مولتی لاگ....یعنی ترکیب وبلاگها....توی این وبلاگ من پست های باحالتونو ازتون می دزدم البته قبلش اجازه می گیرم و بعدش به اسم و رسم خودتون می زارم توی وبلگ خودم...تا همه کسایی هم که منو میشناسن و شما رو نمیشناسن با شما آشنا بشن... البته یه سری نکات دیگه هم هست که در اولین فرصت توی یه پست توی وبلاگم می نویسم...حتما سر بزنید... آدرسشم دوباره می نویسم:http://www.multilog.blogfa.com/
.
.
.
.
منتظرما
سلام
عکس های قشنگ و جالبی بودن

دستتون درد نکنه گذاشتین تا ما هم ببینیم

موفق باشید
عکسای قشنگی بود

منم چند تا گرفتم

گل محمدی پیر و چاخ شودی یکم بیشتر به خودت برس(شوخی )

موفق باشی
نمیدونستم منجمی ممددددددددددد


تو همدان چنان ابری بود نورشم به زور دیدیم ! از کسوف به فقط نماز ایاتش رسید
سلام
میگم کاش منم اسممو بزنم حالا...
برای اولین بار از اتفاقات نجومی خوشمان آمد
راسیتش من کلا با نجوم مخالفم
سلام
خوش به حالتون .
۱۹ دی ۸۹ ، ۱۵:۵۶ نسترجهان
سلام مهربان : میگم چقدرتو خونه می نشینید بابا ناسلامتی بارون رحمت الهی بلاخره با ما اشتی کرد و باطراوت و ترنم اش هوا را مطبوع و دلپذیر کرد و چند قدمی را راهپیمایی نمائیدو سر راهتون هم درکلبه درویش ما چای دارچینی میل فرمائید و بنده حقیر را مفتخرنمائید وجوهر عطرآگین قلمتان را بر ما بیفشانیداپتون بسیار مفید و رسا بود و درود برشما
سلام
خوب و قشنگ بودن هم مطلب هم عکسا
بعد همه این عکسا از خورشید بیدن؟
خورشیدای دو پا :پیییییییییییییییی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی