هفت آسمان *)

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

می‌نویسم یادگاری
تا بماند روزگاری

گر نمانم روزگاری
این بماند یادگاری

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است


حلول سال 1390 هجری شمسی بر شما مبارک

برآمد باد صبح و بوی نوروز ***************** به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال ********* همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گُلنار **************** دگر منقل مَنِه، آتش میفروز
چو نرگس چشمِ بخت از خواب برخاست ****** حسدگو دشمنان را دیده بردوز
بهاری خُرمست؛ ای گل کجایی؟  ************ که بینی بلبلان را ناله و سوز
جهان بی ما بسی بودست و باشد ************* برادر! جز نکونامی میندوز
نکویی کن که دولت بینی از بخت *************** مَبَر فرمان بدگوی بدآموز
منه دل بر سرایِ عمر سعدی ************ که بر گنبد نخواهد ماند این گوز
دریغا عیش اگر مرگش نبودی **************** دریغ آهو اگر بُگذاشتی یوز
شاعر شیرین سخن سعدی شیرازی

اینم کیک تولد سال جدید!


اینم عکس هفت سینی که خودم چیدم
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۰ ، ۱۲:۱۳
محمد محرم پور
به نام خدا

سلام

بعد از مدت‌ها وقت کردم بیام یه دستی به وبلاگم بکشم.

آخر سال هست و همه درگیر خونه تکونی ماهم اومدیم وبلاگ تکونی!

یه شعر زیبا خوندم گفتم شاید بهونه ای باشه برای اپ کردن وبلاگم!

زندگی زیباست
زشتی های آن تقصیر ماست
در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست
زندگی آب روانیست
روان می گذرد
آنچه تقدیر من و توست همان می گذرد...

پ.ن: آهنگ وبلاگم هم سعی کردم متناسب با تصویر این مطلب باشه! :دی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۸۹ ، ۲۱:۳۴
محمد محرم پور
سلام

از اینکه اینقدر دیر آپ کردم از همه دوستان عذر میخوام، یه مدت زیادی هست درگیر مشکلات برسا هستم و نمیرسم زیاد به وبلاگم سر بزنم.

امروز یه دستی به سر و روش کشیدم و یکمی تغییر قیافه دادم به وبلاگ.

این شعر زییا هم تفدیم به همه عزاداران حضرت زهرا (س):

این سخن هست ز آل معصوم               بین اعراب بود این مرسوم
تا که یک مؤمنى از اهل عرب                     رود از دار فنا جانب رب
چند روزى دگر از بیت عزا                       نرود سوى سما دود غذا
گفت راوى که پس از مرگ رسول                  درعزاخانه زهراى بتول
دیده‏ام دید به کاشانه او                            دود بالا رود از خانه او
در تعجب بشدم از چه سبب                    شده در خانه او ترک ادب
بدویدم به سوى اهل عزا                       که بپرسم سبب طبخ غذا
ناگهان چشم من از دور بدید                  طعم آن دود غذا را بچشید
راه آن کوچه که مسدود شده                 خانه وحى پر از دود شده
آتش از بس که برافروخته بود                  در و دیوار همه سوخته بود
آنچه دیدم به ظهور و به شهود               فاطمه بود در آن آتش و دود
هاتفى گفت على خانه نشست             پهلوى فاطمه از دربشکست
بهر مظلومى زهراى عزیز                             اشک اى دیده آرام بریز

التماس دعا
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۸۹ ، ۲۰:۳۲
محمد محرم پور
فاطمیه انگار ذکر مصیبت پیامبر (ص) هست.
انگار ذکر مصیبت همه ی اهل بیت (ع) هست.
انگار همه ی معصومین رو با هم از دست دادیم.
همه ی خوبیهای دنیا رو.
۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۲:۴۷
محمد محرم پور

فضای این دل دیوانه گرفته بوی گل نرگس ... دلم نشسته چو پروانه در آرزوی گل نرگس

رای مشاهده فایل فلش به ادامه مطلب بروید.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۸۹ ، ۱۸:۱۵
محمد محرم پور
نوحه‌ای منسوب به سیدالشهدا (ع) وجود دارد که گویا حضرت در لحظات آخر عمر شریفشان این شعر را سروده‌اند.
این شعر به «شیعتی» معروف است.

گفته می‌شود که دلیل سلام دادن شیعیان پس از نوشیدن آب، همین شعری است که حضرت در ظهر عاشورا گفته‌اند.

و اما شعر:
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
(شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید.)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
(و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید.)

فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونی
(من، نواده [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند.)
وَ بِجَرد الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
(و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند.)

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی
(ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و می‌دیدید.)
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم، آب خواستم و آنان رحم نکردند.)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۸۸ ، ۱۴:۰۴
محمد محرم پور

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم خسته و افسرده ام
*****
روی من خروارها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
*****
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
*****
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
*****
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم تشنه ی یک جرعه آب

برای مطالعه ادامه شعر، به ادامه مطلب بروید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۸۸ ، ۰۰:۰۳
محمد محرم پور

سلام

ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است… هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)

عید غدیر خم،‌ عید ولایت و بندگی رو به تمام شیعیان جهان و پیروان ولایت تبریک و تهنیت میگم...

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی، روی عکس کلیک کنین

باز دل در کوی مستی گم شده                          عالم هستی، غدیر خم شده
*****
باز هم مستیم از جام غدیر                                 باده می نو شیم، با نام امیر
*****
باز فصل شور شیدایی شده                           در زمین از عشق، غوغایی شده
*****
آمده عید ولایت ، عاشقان                                     روز کمال رسالت، عاشقان
*****
در غدیر خم بیا، کامل شویم                             «یاعلی» گوییم و صاحبدل شویم
*****
یاعلی، نور خدا بیعت کنیم                              عشق را در قلب خود، دعوت کنیم
*****
یاعلی ، قرآن ناقص برتراب                                         سوره عصمت، امام آفتاب
****
چونکه احمد(ص) گفت او نور جلی است          بعد من، ای عاشقان مولا علی است

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۸۸ ، ۱۳:۰۵
محمد محرم پور

اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان بازگرد
*****
باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی
*****
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
*****
درس های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

برای مطالعه ادامه شعر به ادامه مطلب بروید...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۸۸ ، ۱۶:۵۲
محمد محرم پور

آنکس که نداند و نداند که نداند

همه شما دوستان حتما این شعر را شندیده اید یا در جایی خوانده اید:

آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
(ابن یمین)

اما در دنیای امروز و در اطراف ما در بیشتر اوقات وضع جور دیگری است:

آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول خر خویش براند

آنکس که نداند و نداند که نداند
بر پست ریاست ابدالدهر بماند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۸۸ ، ۰۱:۴۵
محمد محرم پور