هفت آسمان *)

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

آسمان من زیباترین کار خداست * * * پیدا درمیان آن ها جای دستان خداست

می‌نویسم یادگاری
تا بماند روزگاری

گر نمانم روزگاری
این بماند یادگاری

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب در بهمن ۱۳۸۹ ثبت شده است

صحنه ، تاریک است . باد ، هو هو می کشد و گهگاه صدای جیرجیرکی سکوت شب را می شکند .

آهنگساز ، با هنرمندی از پس ترسیم فضای خفقان و تاریک پیش از انقلاب بر آمده است . سالار عقیلی می خواند :

بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز

بنشینم و از عشق ، سرودی بسرایم

آنگاه به صد شوق ، چو مرغان سبکبال

پر گیرم از این بام و به سوی تو بیایم ...

سازها بتدریج اضافه می شوند ؛ سکوت به غوغا تبدیل می شود و آهنگساز ، همراه شدن تک تک مردم به موج انقلاب و طوفانی شدن فضا را ترسیم می کند . افکت ، آزاد شدن و پر زدن پرنده را حکایت می کند . طبلها از خروش مردم سخن می گویند . صدای سازها هم مثل انقلاب ، اوج می گیرد . گروه کر با ریتم تند ، اشعار "پرویز بیگی حبیب آبادی" را اجرا می کند . دف نوازان صحنه ، فضا را حماسی می کنند. از بالکنهای تالار وحدت ، ابتدا یک نفر ، سپس تک تک و آنگاه دسته جمعی ، مردم فریاد های "الله اکبر" سر می دهند. این مشابه سازی ِ فریادهای تکبیری است که مردم مسلمان در محرم سال 1357 بر فراز پشت بامها سر داده بودند . افکت ِ تیراندازی همراه می شود با صدای آمبولانسهای بیمارستانها که سازها آن را می سازند ، افکت ِ هلیکوپتر و صدای آ‍ژیر آتش نشانی که باز هم سازهای زهی ارکستر ، آن را بازسازی کرده اند . حالا فضای خون و گلوله و حماسه در میان ریتمی از حرکت نظامیان به بهترین وجه تصویر شده است . باز هم سالار عقیلی و باز هم شعری از بیگی حبیب آبادی :

ای ایران ما / خورشید تابان / آیینه دل / آیینه جان / در باور تو / مهر ولایت / تو سرافرازی / با لطف یزدان / ...

برای مطالعه ادامه متن، به ادامه مطلب بروید...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۰۱
محمد محرم پور

اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.
از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون کودک غمگین و تمام حقیقت هایی که هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.
اربعینی با دختر کوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شکوه‌ها روانه کردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین کشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام کردیم.

کربلا؛ این خارستان خشک و بی‌آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه‌ای است که در آن گوهر همه عظمت‌ها و خوبی‌ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می‌طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....
در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره‌الظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و از اینجاست که امام حسن عسکرى ‏علیه‏‌السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.

آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‌کند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد.
پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابا‏‌عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت کرده است: «کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى ‌شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى‌‏باشد».

دل‌هایمان بی‌تاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۸۹ ، ۱۹:۵۴
محمد محرم پور