آهنگساز ، با هنرمندی از پس ترسیم فضای خفقان و تاریک پیش از انقلاب بر آمده است . سالار عقیلی می خواند :
بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق ، سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق ، چو مرغان سبکبال
پر گیرم از این بام و به سوی تو بیایم ...
سازها بتدریج اضافه می شوند ؛ سکوت به غوغا تبدیل می شود و آهنگساز ، همراه شدن تک تک مردم به موج انقلاب و طوفانی شدن فضا را ترسیم می کند . افکت ، آزاد شدن و پر زدن پرنده را حکایت می کند . طبلها از خروش مردم سخن می گویند . صدای سازها هم مثل انقلاب ، اوج می گیرد . گروه کر با ریتم تند ، اشعار "پرویز بیگی حبیب آبادی" را اجرا می کند . دف نوازان صحنه ، فضا را حماسی می کنند. از بالکنهای تالار وحدت ، ابتدا یک نفر ، سپس تک تک و آنگاه دسته جمعی ، مردم فریاد های "الله اکبر" سر می دهند. این مشابه سازی ِ فریادهای تکبیری است که مردم مسلمان در محرم سال 1357 بر فراز پشت بامها سر داده بودند . افکت ِ تیراندازی همراه می شود با صدای آمبولانسهای بیمارستانها که سازها آن را می سازند ، افکت ِ هلیکوپتر و صدای آژیر آتش نشانی که باز هم سازهای زهی ارکستر ، آن را بازسازی کرده اند . حالا فضای خون و گلوله و حماسه در میان ریتمی از حرکت نظامیان به بهترین وجه تصویر شده است . باز هم سالار عقیلی و باز هم شعری از بیگی حبیب آبادی :
ای ایران ما / خورشید تابان / آیینه دل / آیینه جان / در باور تو / مهر ولایت / تو سرافرازی / با لطف یزدان / ...
برای مطالعه ادامه متن، به ادامه مطلب بروید...